اندام كامل يك شهيد

تابستان سال 72 بود كه همراه نيروهاى تفحص در جنوب و منطقه شلمچه مشغول كار بوديم. روزى در مقر بودم كه يكى از بچه هاى گروه تفحص لشكر 7 ولى عصر(عج) آمد طرفم. تازه از كار برگشتم بودند.

 با حالتى منقلب و هيجان زده، دست من را گرفت و برد داخل معراج شهداى مقرشان و گفت كه مى خواهد صحنه جالبى را نشانم بدهد. پارچه اى را روى زمين باز كرده بودند. پيكر كامل شهيدى در حالى كه شلوار و پيراهن بادگير به تنش بود، پوتينهايش هم در پاهايش بودند. جالبتر از همه اين بود كه ماسك ضد گاز شيميايى هم به صورت داشت. يك قبضه اسلحه كلاشينكف هم به پشتش بود. وقتى ماجرا را پرسيدم گفت:
- در منطقه شلمچه چشممان به او افتاد كه به همين حالت روى زمين دراز كشيده بود; به صورتى كه رويش به آسمان بود.

 مرتضى شادكام

شهيد خفته در برانكارد

يكى از مواردى كه خيلى انسان را تحت تأثير قرار مى داد و بغض گلوى آدم را مى گرفت، شهدايى بودند كه با برانكارد دفن شده بودند و اين نشان دهنده اين بود كه آنها به حال مجروحيت دفن شده اند.

در منطقه والفجر يك در فكه، زير ارتفاع 112، به پيكر شهيدى برخورديم كه روى برانكارد، آرام و زيبا دراز كشيده بود. سه تا قمقمه آب كنارش قرار داشت. هر سه تاى قمقمه ها پر بودند از آب. احساس خودم اين بود كه نيروها هنگام عقب نشينى نتوانسته اند او را با خودشان ببرند، براى همين، هركسى كه از راه رسيده، قمقمه اش را به او داده تا حداقل از تشنگى تلف نشود. او آرام بر روى برانكار خفته و به شهادت رسيده بود. رويش را انبوهى از خاك پوشانده بود و گياهان خودروى منطقه بر محل دفن او سبز شده بودند. چند شقايق سرخ هم آنجا به چشم مى خورد.

 مرتضى شادكام